
با نام و یاری خداوند مهربان
با وجود تنگدستی، سعی کرده بودیم بهترین امکانات آموزشی را برای کلاس آماده کنیم.
بهترین میز و نیمکت را سفارش داده بودیم.
از تجربه ی مدرسه ی علوی استفاده کردیم و تخته ای برای کلاس آماده کردیم که از وسط لولا باز میشد و معلّم مجبور نبود مدام تخته را پاک کند.
نور کلاس نیز خیلی خوب بود.
برای سرویس رفت و آمد بچّهها هم از امکانی که جلسه ی خودمان داشت استفاده کردیم. هر روز بچّهها به مکانهایی خاص میفتند و یکی از معلّمها نیز همانجا سوار سرویس میشد تا مهماندار آن باشد. مثلا منزل ما سهروردی بود و من مهماندار سرویس قلهک بودم. هنگام غروب بچّهها را به همان نقطه می رساندیم.
کارهای عادی مثل تکثیر را هم خودمان بر عهده داشتیم. دستگاه تکثیر و تجهیزاتی که خریداری شد هم از بهترینها بود.
یادم میآید مدرسهی کمال میخواست آزمایشگاهش را بفروشد، آقای موسوی با آنها صحبت کرد و مجموعه ی فیزیک، شیمی، و سنگ شناسی آزمایشگاه را صدهزار تومان خرید که در آن زمان پول زیادی بود.
به هر حال مدرسه با توفیقات الهی خیلی خوب شروع شد.
نکته ها و خاطرات سرکار خانم حدادیان