مدتی است که مدرسه در تب و تاب یک جشن بزرگ است. چهارشنبه ۲۵ اسفندماه اما روز عجیبی بود، روزی که انگار مدت ها بود به انتظارش نشسته بودیم …. و امروز بعد از دو سال انتظارها برای دورهم بودن به پایان رسید … اما یادمان ماند که بزرگ ترین انتظارمان هنوز هم در دل ها جامانده … اصلا امروز آمده بودیم که اینبار هم اگرچه رو در رو و شانه به شانه، در گوش یکدیگر زمزمه کنیم که هنوز منتظر و امیدواریم به استشمام عطر گل نرگس … انتظار حضرت صاحب …
امروز از کودکان خردسال روشنگری تا دختران جوانمان گرد هم آمدند تا میلاد منجی عالم را جشن بگیرند. همه جای مدرسه غلغله بود … از سرودخوانی پیش دبستانی ها و دبستانی های دوره اول تا بازارچه خیریه دبستان ۲ و برگزاری مراسم جشن و مسابقه توسط متوسطه ۱ و ۲ … یادگاری و کیک و پذیرایی و نماز جماعت هم که شیرینی مجلس مان
این همه شور و ارادت اما …. تصدق آفتاب دوازدهم …
تصدق آفتاب دوازدهم